سفرنامه (قسمت ششم) - تولیدات ویژه وب
سفرنامه (قسمت ششم)
سفرنامه (قسمت ششم)
چشمات و ببند،
خیال کن الان کربلایی...
عمود هزار و سیصد رو که رد کردم به دسته ای از پیاده های ایرانی رسیدم که سینهزنان کنار هم در حال رفتن بودن و آروم و دسته جمعی زمزمه میکردن: بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا....
#اربعین
#من_رسانه_حسینم